حاضری شش صبح :)

ساخت وبلاگ
  چقدر ساده شده تموم کردنا و چقدر ساده شده رفتنا کاش هیچکس پایی برای رفتن نداشت تا همه آرامش داشتیم ... پ.ن:فکر کنم این آخرین پستم تو سال 95 باشه ! پ.ن2: نمی دونم امسال چطوری به تو گذشته ولی امیدوارم سال بعدی از همون اول شیپور خوشبختی رو برات بزنه :) پ.ن3:تگر نظری یا انتقادی دارین در خدمتم :) حاضری شش صبح :)...
ما را در سایت حاضری شش صبح :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4noboy3 بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 15:33

بهار نزدیک است! عزیزم کمی سرت را بچرخان بهار آنقدر نزدیک است که  50 درجه هم کافیست! میدانم نمیتوانی باور کنی ولی این یک حقیقت است چشمانت را ببند و بگذار هوای بهاری کمی مشامت را تازه کند یا اصلا در یکی از همین صبح ها  زودِ زود بیدار شو و کمی با شبنم بهاری، زمانت را سپری کن و عطرِ گل سنب حاضری شش صبح :)...
ما را در سایت حاضری شش صبح :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4noboy3 بازدید : 86 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 16:02

ولنتاین _همون روز دوستی خودمون _ مبارک :)

اینم پروفایل دوستِ گَلیم :)

 

#خُل_بازی_هم_باتو_عالمی_داره

#:)

حاضری شش صبح :)...
ما را در سایت حاضری شش صبح :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4noboy3 بازدید : 75 تاريخ : شنبه 21 اسفند 1395 ساعت: 22:08

دلتنگ که باشی فقط دنبال بهانه میگردی که گریه کنی میخوای مثل بچه ها بهونه بگیری و دلنازک بشی سرتو بالا می بری و بادیدن هوای آفتابی به یاد هوای بارونی و گرفته ی اون روزا اشکات روی گونه ات روونه میشه تا زیر آفتاب برق بزنه ! یا شاید هم وقتی که سرتو پایین می بری با دیدن چاله ی پر آبِ روبه روت به یاد حاضری شش صبح :)...
ما را در سایت حاضری شش صبح :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4noboy3 بازدید : 109 تاريخ : شنبه 21 اسفند 1395 ساعت: 22:08

وقتی سَر دَر دبیرستانِت نوشته باشه "شاهد" باید منتظر تمام اتفاقات یهویی باشی مثل امروز ... امروز دو شهید گمنام آوردن مدرسه ... می دونین چند ساله بودن ؟ 17 و 21 ساله بودن ... دلم براشون بدجور رفت قرار شد یکیشونو ببرن دانشگاه فرهنگیان بخش خواهران و یکی دیگه رو بخش برادران دفن کنن حسم یهو حاضری شش صبح :)...
ما را در سایت حاضری شش صبح :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4noboy3 بازدید : 86 تاريخ : شنبه 21 اسفند 1395 ساعت: 22:08

امروز یهو به طور عجیبی دلتنگیِ عظیمی بهم هجوم آورد دلتنگ هر آنچه که داشتم و حالا ندارم شدم نمی دونم شاید دیروز زمانی که دوستم گفت دلم برای دوست های دوره راهنمایی م تنگ شده منم سَرم از تو برفا دَر اومد یا شاید هم برف های دورو برم آب شدن! نمی دونم به هر حال دیروز تمام سعی ام رو کردم که به گذشته حاضری شش صبح :)...
ما را در سایت حاضری شش صبح :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4noboy3 بازدید : 110 تاريخ : شنبه 21 اسفند 1395 ساعت: 22:08